اون یکی فریده
روز جمعه اول شهریور ماه رفتیم خونه عمو صفر و خدا را شکر کیانا این دفعه رابطه اش با خانواده عموش بهتر شده بود. مریم رفته بود خونه دختر داییش و شب ساعت 10 بود که اومد خونشون. کیانا رفته بود توی اتاق خواب و صدا زد فریده، فریده هم رفته توی اتاق و خیلی بامزه گفت: نه ، اون یکی فریده و این جا بود که ما همگی از خنده ترکیدیم و تازه فهمید که اون یکی فریده اسمش مریم است.